والدینم به من آموختند که اعتیاد را شوم ببینم: پذیرش کمک یک تعهد ایجاد میکند که احتمالاً سازشکننده است. محروم شدن از کمک نشان دادن ضعفی بود که دیگران از آن سوء استفاده می کردند. آنها گفتند، بهتر است به تنهایی رنج بکشید تا اینکه اجازه دهید شخص دیگری در مورد نتیجه شما تصمیم بگیرد.
در نهایت این منظره را ملایم تر کردم و حتی فکر کردم آن را پشت سر گذاشته ام تا اینکه به تنهایی برای پیاده روی به شیلی رزرو کردم. برنامه های لحظه آخری من تصادفی و غیر معمول بود. به عنوان یک قاعده، من مسافری هستم که عاشق صفحات گسترده و تحقیقات بیش از حد هستم. این بار با عجله به فرودگاه رفتم و در قسمت انتظار بسته بندی کردم.
بعد از سوار شدن متوجه شدم که کفش های کوهنوردی ام را در دروازه جا گذاشته ام. من فقط دمپایی هایی داشتم که می پوشیدم. 20 دقیقه قبل از بلند شدن، مجبور شدم از مهماندار بپرسم که آیا می توانم آنها را بیاورم. فکر انجام این کار باعث شد خونم بشکند و قلبم در گلویم بکوبد. من چیزی نگفتم
وقتی در بوگوتا، کلمبیا فرود آمدم، آنقدر درگیر مشکل بوت بودم که گم شدم و اولین پرواز اتصالم به سانتیاگو، شیلی را از دست دادم. 10 ساعت تا ساعت بعدی باقی مانده بود. اگر همه چیز خوب پیش می رفت، هنوز زمان داشتم - به سختی - برای برقراری ارتباط دومم. در حالت ایدهآل، از مهماندار میخواهم که اجازه دهد برای پیادهشدن به ابتدای خط بروم تا بتوانم از گمرک عبور کنم و به گیت خود برسم.
در کافه فرودگاه قدم زدم و تمرین کردم که چه بگویم. اما وقتی زمانش رسید، نتونستم خودم رو بپرسم. پرواز قبل از رسیدن به دروازه 10 دقیقه طول کشید.
کاری از دستم بر نمی آمد جز اینکه دوباره بلیطم را رزرو کنم و داستان بدم را برای دوستانم در خانه بگویم. بعد از 27 ساعت سفر مشتاق همدردی بودم. در آن زمان، وایفای در فرودگاه که به نظر میرسید آخرین بار بود، همکاری نمیکرد.
در حالی که روی گوشیم خم شده بودم، ابتدا صدای ضربه را روی شانه ام ثبت نکردم. مرد معمولی لباس پوشیده بود و کلاه بیسبال و کیفی روی یک شانه آویخته بود. کارت شناسایی خود را به من نشان داد و شروع به صحبت با من به زبان اسپانیایی کرد.
مصمم به فرار از هر فریب، برخاستم تا بروم. مرد با دیدن این موضوع با یک مغازه دار تماس گرفت و توضیح داد: "او یک پلیس مخفی است و می گوید شخصی کیفت را دزدیده و باید با او بروی."
درست است، گاری چمدان، چمدان و بارانی را نگه داشت، اما نه کوله پشتی آبی من. افسر وقتی به سمت دفترش رفتیم با شوخ طبعی عذرخواهی مرا پذیرفت.
من آن را طوری به یاد میآورم که انگار یک رویا بود: اتاقهای بدون پنجره، سازماندهی ژنرالهای سبیلدار روی دیوار، هوادارانی که مدارک را میفرستادند در حالی که افسران یونیفورمپوش برای احوالپرسی نگاه میکردند. همه آنها بسیار زیبا بودند. آیا درخواست سلفی بی امان خواهد بود؟
کوله پشتی من روی یک میز بود که قبل از اینکه متوجه شوم از بین رفته بود، بازسازی شده بود. پلیس از وسایل من عکس گرفت: پاسپورت، لپتاپ، دوربین، کارتهای اعتباری و 800 دلار پول نقد، حسابی که حسابی مرتب شده بود. با سر به پول اشاره کرد.
"با تشکر! خیلی ممنون!گفتم و در جواب با شدت سری تکون دادم.
"بشمارش"، وی تصریح کرد. بشمارش.
سپس اظهارات مرا گرفت. او با فراخوانی فردی خارج از سایت به این امر دست یافت. به نوبت با مرد مشتاق تلفنی صحبت می کردیم که با خوشرویی با من احوالپرسی کرد: سلام خانم!
گزارش پلیس که به درستی با فیلمنامه مناسب تکمیل شده بود برای امضا به من ارائه شد. سپس کوله پشتی ام را به دستم داد و به سمت در هدایتم کرد و به انگلیسی گفت: موفق باشی!
اکنون من را روشن کرد، زیبایی این تعویق. افسر مشکلی را که نمیدانستم دارم را حل کرده بود، چه در لحظه و چه در معنای وسیعتر. به نظر من، دریافت چنین کمکی باعث انباشته شدن بدهی می شود که ممکن است نتوانم آن را بازپرداخت کنم. با این حال، یک غریبه بدون تلقین، بدون محکوم کردن یا درخواست غرامت به کمک من آمد. او مرا با توقعات معاملاتی سنگین نکرده بود. برعکس، احساس گرما و مراقبت می کردم.
راه می رفتم، سبک تر از هوا. احساس انبساط در طول آخرین پرواز - موفقیت آمیز - در من باقی ماند، راننده شاتل گم شد و در نهایت به سن پدرو د آتاکامای آفتابی رسید. من به همه از دریچه ای متفاوت نگاه کردم، بهتر است: هر اشتباهی جرم نیست و هر نتیجه ای مجازات نیست. حتی کفش های کوهنوردی برای کرایه پیدا کردم. مهم نبود که در طول مسیر نمی توانستم کمک بخواهم. زمانی که بیشتر به آن نیاز داشتم، کمک رایگان ارائه شد.
[ad_2]
مقالات مشابه
- شرکت صادرات و واردات کالاهای مختلف از جمله کاشی و سرامیک و ارائه دهنده خدمات ترانزیت و بارگیری دریایی و ریلی و ترخیص کالا برای کشورهای مختلف از جمله روسیه و کشورهای حوزه cis و سایر نقاط جهان - بازرگانی علی قانعی
- شرکت صادرات و واردات کالاهای مختلف از جمله کاشی و سرامیک و ارائه دهنده خدمات ترانزیت و بارگیری دریایی و ریلی و ترخیص کالا برای کشورهای مختلف از جمله روسیه و کشورهای حوزه cis و سایر نقاط جهان - بازرگانی علی قانعی
- توییتر به برچسب مورد مناقشه COVID-19 توییتهایی
- چین استریل اویغور زنان
- پیتستون کشاورزان در بازار باز کرده است
- هشت درس شما میتوانید یادگیری
- بدون تعقیب برای بسیاری از دستگیر شده در اعتراضات پورتلند
- رهبر بلاروس در میان اعتراضات مداوم
- شرکت صادرات و واردات کالاهای مختلف از جمله کاشی و سرامیک و ارائه دهنده خدمات ترانزیت و بارگیری دریایی و ریلی و ترخیص کالا برای کشورهای مختلف از جمله روسیه و کشورهای حوزه cis و سایر نقاط جهان - بازرگانی علی قانعی
- بشر آزمایشگاه شیشه ای را توضیح دهید