بیدار شدن در طول مسابقه
از مقاله به موقع 18 اکتبر "ریسک موثر: صحبت در مورد مسابقه با همسایگان" سپاسگزاریم. این نظر به دلیل کندی تحویل هفته نامه به خانه من در اروپای غربی کمی دیر خواهد رسید. اما همچنان می تواند برای شما مفید باشد.
اولین بیدار شدن چهره به چهره من در طول مسابقه در سن 6 یا 7 سالگی در زادگاهم لنسینگ، میشیگان بود. خانواده من در خیابان لوگان شمالی در یک محله بیتکلف سفیدپوست طبقه متوسط زندگی میکردند. پنج بلوک دورتر، خیابان به لوگان جنوبی تبدیل شد و از محله بلک به کارخانه اولدزموبیل رد شد. اما من بدون داشتن دوستانی در منطقه بزرگ شدم که در مدرسه ابتدایی آبراهام لینکلن درس می خواندند. تنها سالها بعد فهمیدم که این مانع بر سر راه تفکیک مدارس نتیجه تعیین پیمانهای املاک و مستغلات برای جلوگیری از اختلاط نژادی است.
یک پارک کوچک در نیم بلوک خانه ما به چند انبوه پسر و من یک انبوه درختان پرپشت را پیشنهاد داد تا از پیاده رو بالا برویم. یک روز خوب تابستانی، من و همکلاسیام بابی میخواستیم از درختی بالا برویم که یک عابر پیاده از پیادهروی زیر ما پایین رفت و باید متوقف شده باشد، و کنجکاو از صدای فریاد ما در شاخههای بالا بود. "این چه کسی است؟" یادمه از بابی پرسیدم او پاسخ داد: «اوه، این فقط یک است [racial slur]”
رهگذر که یک نوجوان سیاهپوست بود، فوراً از میان بوتهها راه پیدا کرد و از ما دعوت کرد که پایین بیاییم تا «رازی را به ما بگوید». چه کسی می تواند در برابر چنین دعوت دوستانه ای مقاومت کند. من و دوستم به سرعت به او ملحق شدیم تا حرف های او را بشنویم. مرد جوان دستش را روی سرمان گذاشت و بدون تشریفات آنها را به هم زد. همانطور که ما او را با گیجی دردناک تماشا می کردیم، او از بیشه زار بیرون رفت و از زندگی ما خارج شد.
من و بابی در حالی که گریه میکردیم به سمت خانه نزدیکم دویدیم، جایی که مادرم در حیاط جلویی در حال هرس سبزه بود. او پرسید: "چه مشکلی داشت؟" بابی در مورد تصادف ما به او گفت و هیچ جزئیاتی برای توصیف برخورد ما باقی نگذاشت. مادرم که معلم جایگزین بود، با دقت گوش کرد، دستش را روی باسنش گذاشت و جمله اش را گفت.
او به ما گفت: "درست است." او به ما گفت، سپس توضیح داد که چرا پسر بزرگتر وقتی به سر ما زد حق داشت. این اولین درس در مورد عدالت نژادی تأثیری ماندگار بر من گذاشت. این باعث شد که اشتراک مانیتور خود را هر روز بخوانم، با الهام از پوشش نژادپرستی نه تنها در جنوب، بلکه در جاهایی مانند شیکاگو و دیترویت. این در نهایت باعث شد که در دانشگاه حیاط خلوت خود در میشیگان در رشته روزنامهنگاری تحصیل کنم و سپس به بوستون بروم تا به عنوان یک کپیرایتر برای مانیتور کار کنم.
در نهایت، من خودم یک نویسنده تمام وقت شدم و در مورد سرعت مراقبت اجتماعی در نیوانگلند تأمل کردم. من سه سال را در طول جنگ ویتنام در ارتش گذراندم، اما به عنوان سردبیر صفحات زی یا صفحات عکس قبل از اینکه به نیویورک منصوب شوم برای پوشش جنگ علیه فقر به بوستون بازگشتم و سپس به واشنگتن دی سی در ناحیه کلمبیا نقل مکان کردم. ، با همسر و فرزندانم تا اواخر دهه 1960 کنگره را پوشش می دادم. این شامل نوشتن در مورد تصویب نهایی قانون مسکن منصفانه، و همچنین مجموعه ای از گزارش های تحقیقاتی ملی از سال 1969 با عنوان نژاد و مشاغل بود.
بنابراین، همانطور که شما می گویید، صحبت در مورد یک مسابقه در سطح خیابان می تواند منجر به تغییرات ضروری شود. کبودی روی سر من به عنوان یک دانش آموز "احساس خوبی" امروز دارد. خوشحالم که می بینم شما هم مثل من به این هدف شفا متعهد هستید.
در ضمن، در شهر من، خیابان های لوگان شمالی و جنوبی قبلاً به Prep تغییر نام داده اند. دکتر مارتین لوتر کینگ جونیور به خصوص از دانستن آن احساس غرور می کنم. به کار خوب ادامه دهید!
لین شپرد
برن، سوئیس
[ad_2]
مقالات مشابه
- انتخاب تولید کننده پرده اداری با کیفیت
- ثبت آگهی تبلیغاتی: استراتژی Google
- پاپ دعا برای مکزیک پس از زمین لرزه قدرتمند
- شرکت صادرات و واردات کالاهای مختلف از جمله کاشی و سرامیک و ارائه دهنده خدمات ترانزیت و بارگیری دریایی و ریلی و ترخیص کالا برای کشورهای مختلف از جمله روسیه و کشورهای حوزه cis و سایر نقاط جهان - بازرگانی علی قانعی
- یک اسباب بازی بسازید که هر کسی به آن افتخار کند
- برای NBA آن زمان به زانو زدن و تقاضا تغییر
- استفاده از فنگ شویی برای اتاق خواب هنر
- کشور برای حرکت سوپاپ ماشین و نقب زن چارلی Daniels درگذشت در سن 83
- ماهی Sinigang
- سرویس نقره جدید زنانه خرید انواع نیم ست - فروش آنلاین نقره جات نقرا