به وردپرس خوش آمدید. این اولین نوشتهٔ شماست. این را ویرایش یا حذف کنید، سپس نوشتن را شروع نمایید!
مقالات مشابه
- 9 آتش نشان بستری در فلوریدا پس از انفجار کشتی
- Kraken Boardsports ایجاد 3D چاپ, ماسک, کلیپ برای حرفه ای پزشکی
- Busch و الیوت حادثه می تواند جرقه جدید نسکار رقابت
- طراحی نمای ساختمان - طراحی نمای مسکونی و تجاری - مشاوره رایگان
- شرکت صادرات و واردات کالاهای مختلف از جمله کاشی و سرامیک و ارائه دهنده خدمات ترانزیت و بارگیری دریایی و ریلی و ترخیص کالا برای کشورهای مختلف از جمله روسیه و کشورهای حوزه cis و سایر نقاط جهان - بازرگانی علی قانعی
- شرکت صادرات و واردات کالاهای مختلف از جمله کاشی و سرامیک و ارائه دهنده خدمات ترانزیت و بارگیری دریایی و ریلی و ترخیص کالا برای کشورهای مختلف از جمله روسیه و کشورهای حوزه cis و سایر نقاط جهان - بازرگانی علی قانعی
- شرکت صادرات و واردات کالاهای مختلف از جمله کاشی و سرامیک و ارائه دهنده خدمات ترانزیت و بارگیری دریایی و ریلی و ترخیص کالا برای کشورهای مختلف از جمله روسیه و کشورهای حوزه cis و سایر نقاط جهان - بازرگانی علی قانعی
- دریافتشده در ۶ مه ۲۰۱۱
- Crestwood می پیوندد رتبه رو به رشد از مناطق محلی با شروع تمام راه دور
- Fables چینی با آموزه های اخلاقی 88801100011088 چین با داستان های متعددی که اخلاق قوی را تبلیغ می کنند، پر شده است. این داستان ها با هدف آموزش برخی از حقایق زندگی به مردم و همچنین نشان دادن استانداردهای اخلاقی مناسب برای زندگی توسط آنها از نسلی به نسل دیگر منتقل شده اند. در اینجا دو افسانه چینی است که حاوی برخی از آموزه های اخلاقی عالی است. مرد وسواس طلا در پادشاهی چی، یک بار در آنجا مردی با وسواس طلا زندگی می کرد. اما از آنجا که او به شدت فقیر بود، مرد نمی توانست به اندازه ای که می خواست طلا جمع آوری کند. حتی در چنین فقری، ایده در اختیار داشتن طلا، ذهنش را به صورت منفرد در دست گرفت. او می دانست که مغازه هایی وجود دارد که فیگور طلا می فروشند و ثروتمندان شهر برای خرید اشیاء به این اصطبل ها مراجعه خواهند کرد. مرد که قادر به مهار میل خود نبود، تصمیم گرفت یکی از فیگورها را بدزدد. ماس به شدت فقیر بود، اما او با طلا وسواس داشت. (تصویر: از طریق pixabay / CC0 1.0) <i></i> <i></i> <i></i> <i></i> <i></i> <i></i> <i></i> <i></i> بنابراین او خود را به بهترین شیوه ممکن لباس پوشید و برای بررسی اصطبل ها به بازار رفت. او پس از تظاهر به نگاه کردن به وسایل مختلف در معرض نمایش، فیگور طلا گرفت و بلافاصله فرار کرد. با این حال نگهبانان متوجه سرقت شدند و او را به سرعت گرفتار کردند. هنگامی که از او پرسیده شد که چرا او جرات سرقت در نور روز گسترده زمانی که بسیاری از مردم در اطراف بودند، مرد به سادگی پاسخ داد که او متوجه هیچ یک از این چیزها نیست. اخلاق داستان این است که طمع می تواند شما را کور کند و عقل سلیم شما را مسدود کند. مرد آنقدر مجذوب طلا شد که در صورت اقدام به سرقت نتوانست متوجه خطری شود که در انتظارش است. بسیاری از مردم زندگی خود را به گونه ای زندگی می کنند، آنقدر از تمایل شان به ثروت، زیبایی، تقدیر و غیره کور شده اند که چیزهای دیگری را در زندگی شان از دست می دهند که می توانست آنها را خوشحال کند. بیماری از یک مار نقاشی شده در دوران دودمان جین، مردی به نام لو گوانگ زندگی می کرد. روزی دوستش را دعوت کرد که به خانه اش بیاید. وقتی دوست رسید، گوانگ متوجه شد که به نظر می رسد در ذهنش آشفته است. هنگامی که مورد بازجویی قرار گرفت، دوست پاسخ داد که از آخرین باری که برای ضیافت به خانه گوانگ مراجعه کرده بود، حالش خوب نبوده است. در آن زمان دوست گوانگ مقداری شراب از لیوان مست کرده بود که ظاهراً کمی مار در آن بود. با توجه به این، او به پایان رسید تا بیمار و در رختخواب بود، قادر به انجام هر کاری. پس از نوشیدن از شیشه ای که ظاهراً مار کمی در آن بود، به بیمار و در رختخواب ختم شد و نتوانست کاری انجام دهد. (تصویر: از طریق pixabay / CC0 1.0) <i></i> <i></i> <i></i> <i></i> <i></i> <i></i> <i></i> <i></i> گوانگ گیج شده بود. او به اطراف اتاق نگاه کرد و کمانی پیدا کرد که نقاشی مار آویزان بر دیوار داشت. او دوستش را برای یک نوشیدنی در همان نقطه ضیافت دعوت کرد و مقداری شراب را در یک لیوان ریخت. گوانگ سپس به دوستش دستور داد که به شیشه نگاه کند و به بازتاب تعظیم در شیشه اشاره کرد و پرسید که آیا مار دیده است یا نه. دوست با عصبانیت در مثبت پاسخ داد. گوانگ خندید و کمان را از دیوار خارج کرد. دوست از زمانی که مار ناگهان از شیشه ناپدید شد، شگفت زده شد. او متوجه شد که هیچ مار در شیشه شراب حتی آخرین بار وجود دارد. به این ترتیب دوست گوانگ به سرعت از بیماری اش بهبود یافت. داستان به ما هشدار می دهد که بیش از حد به چیزها بی مورد مشکوک نمانیم. ما باید قبل از رسیدن به نتیجه گیری به طور منطقی فکر کنیم و فرضیاتمان را دو بار بررسی کنیم. در غیر این صورت ممکن است از مشکلاتی رنج می بریم که حتی وجود ندارد. <em><strong>ما را در توییتر دنبال کنید یا مشترک لیست ایمیل ما شوید</strong></em> <i></i>بودا غول لشان در جنایات علیه خدا و بشریت گریه می کند