دادگاه عالی: پرونده ای که می تواند دیوار بین کلیسا و ایالت را بشکند
بسیاری از زندگی امی کارسون در روستایی مین حول مدرسه انجیلی کوچکی است که او تقریباً 30 سال پیش در آن تحصیل می کرد.
او در آنجا با شوهرش دیوید ملاقات کرد، زمانی که کلاس هشتم بود، و دخترشان، اولیویا، از مهدکودک تا دبیرستان رفت. زادگاه آنها گلنبرن دبیرستان دولتی ندارد.
چرا این را نوشتیم
وقتی یک اصل اساسی تغییر کند چه اتفاقی می افتد؟ Carson v. Makin سیر تحول تفکر دیوان عالی در دهه های اخیر در مورد جدایی کلیسا و دولت را نشان می دهد.
برای ارائه آموزش عمومی رایگان به دانشآموزان طبق قانون اساسی ایالت، مین برنامههای حمایتی آموزشی توسط مالیات دهندگان را به خانوادهها ارائه میکند. اما مدارس خصوصی فرقه ای مانند دانشگاه کارسون مورد تایید قرار نگرفته اند.
روز چهارشنبه، دادگاه عالی به استدلال های شفاهی پرونده کارسون علیه مکین رسیدگی خواهد کرد که در آن خانواده کارسون به خانواده های دیگر پیوستند تا از وزارت آموزش ایالات متحده شکایت کنند. آنها ادعا می کنند که با حذف مدارس دینی، ایالت مین قانون اساسی ایالات متحده را با تبعیض ناعادلانه علیه والدین مذهبی نقض کرده است.
این پرونده بخشی از مجموعه ای از احکام دادگاه عالی در چند دهه گذشته است که به طور کلی اجازه داده است که بودجه عمومی بیشتر و بیشتری از طریق برنامه های کوپن یا حتی نوعی کمک مستقیم به مؤسسات مذهبی به مدارس دینی سرازیر شود. با این حال، پشت این موارد، پرسش بزرگتری درباره ماهیت پلورالیسم آمریکا در عصر مدرن نهفته است.
نیویورک و بوستون
بسیاری از زندگی امی کارسون در روستایی مین حول مدرسه انجیلی کوچکی است که او تقریباً 30 سال پیش در آن تحصیل می کرد.
زمانی که کلاس هشتم بود، در آنجا با شوهرش دیوید آشنا شد و هر دو در آنجا برادر و خواهر داشتند. برخی از اعضای خانواده در مدرسه مسیحی محافظهکار تدریس میکنند و دختر تازه فارغالتحصیل آنها، اولیویا، از مهدکودک تا دبیرستان میرود.
خانم کارسون که با خانوادهاش در گلنبرن، مین، شهری با 4500 نفر جمعیت در محلهای که شهرک عمومی ندارد، میگوید: «این یک مدرسه کوچک، آمادهسازی دانشگاه است، از نزدیک به هم متصل است، بنابراین همه همه را میشناسند. مدرسه . . او میگوید که همیشه برای خانوادهاش مهم بوده که بخشی از جامعهای باشند که الهامبخش باورها و جهانبینیهای کتاب مقدسی است که در خانه به اشتراک میگذارند.
چرا این را نوشتیم
وقتی یک اصل اساسی تغییر کند چه اتفاقی می افتد؟ Carson v. Makin سیر تحول تفکر دیوان عالی در دهه های اخیر در مورد جدایی کلیسا و دولت را نشان می دهد.
مانند خانواده کارسون، خانواده های نزدیک به 5000 نفر از 180000 دانش آموز مین در مناطق مدرسه ای زندگی می کنند که در آن ایالت دبیرستان دولتی اداره نمی شود. برای ارائه آموزش عمومی رایگان به این دانشآموزان، طبق قانون اساسی ایالت، مین برنامههای حمایتی آموزشی با بودجه مالیات دهندگان ارائه میدهد که به آنها اجازه میدهد فرزندان خود را به مدرسه دولتی خارج از محله خود یا یک مدرسه خصوصی تأیید شده بفرستند.
خانم کارسون به یاد می آورد که والدین اولیویا می توانند از این کمک برای فرستادن او به یکی از هشت دبیرستان که سه تای آنها خصوصی هستند استفاده کنند. اما دانشگاه آنها، مدارس مسیحی بنگور، واجد شرایط برنامه حمایت از آموزش نیست، زیرا دولت مدارس «فرقه ای» را که دانش آموزانی با سنت مذهبی خاصی آموزش می دهند، مستثنی می کند.
روز چهارشنبه، دادگاه عالی به استدلال های شفاهی در پرونده همنام کارسون علیه مکین رسیدگی خواهد کرد که در آن خانم کارسون و همسرش به خانواده های دیگر در مین پیوستند تا از وزارت آموزش ایالات متحده شکایت کنند. آنها استدلال می کنند که با حذف مدارس دینی مانند بانگور، مین با تبعیض ناعادلانه علیه والدین مذهبی مانند آنها، قانون اساسی ایالات متحده را نقض می کند.
این پرونده بخشی از مجموعه ای از احکام دادگاه عالی در چند دهه گذشته است که به طور کلی اجازه داده است که بودجه عمومی بیشتر و بیشتری از طریق برنامه های کوپن یا حتی نوعی کمک مستقیم به مؤسسات مذهبی به مدارس دینی سرازیر شود.
جسی هیل گفت: «تصویر واقعاً بزرگ این است که این تحول وجود داشته است... از این ایده که بندهای دینی، و به ویژه بند متمم اول، مانع از کمک مالی مستقیم دولت به نهادهای مذهبی فرقهای میشود.» پروفسور حقوق در دانشگاه دانشگاه کیس وسترن رزرو در کلیولند.
پروفسور هیل گفت: "این قبلاً یک اصل اساسی بود، اما آنها به آرامی به این ایده تبدیل شدند که نه تنها کمک های مالی مستقیم برای این مؤسسات واجد شرایط است، بلکه ممکن است حتی در برخی شرایط مورد نیاز باشد."
با این حال، پشت این موارد، پرسش بزرگتری درباره ماهیت پلورالیسم آمریکا در عصر مدرن نهفته است. برای کسانی که دیدگاه های مذهبی سنتی در مورد ازدواج و تمایلات جنسی انسانی دارند، معتقدند که اعتقادات مذهبی صادقانه آنها باید همچنان توسط قوانین عدم تبعیض محافظت شود تا بتوانند آزادانه ایمان خود را ابراز کنند.
در عین حال، بسیاری از مؤسسات مذهبی و مؤمنان در تلاش هستند تا مانند هر گروه دیگری که قادر به مشارکت کامل در برنامههای خدمات اجتماعی، مانند برنامه حمایت از یادگیری مین هستند، با آنها رفتار شود.
«در برخی سطوح، کثرت گرایی ما را ملزم می کند که دیدگاه هایی را که دوست نداریم تحمل کنیم. نیکول استل گارنت، استاد حقوق دانشگاه نوتردام در ایندیانا، گفت: بسیاری از مذاهب نظراتی دارند که من با آنها مخالفم، و امیدوارم بتوانم آن را بپذیرم. اما آیا این مدارس دینی یا نهادهای مذهبی گستردهتر باید اجازه داشته باشند دیدگاههایی داشته باشند که محبوبیت ندارند؟ من یک کاتولیک هستم، بنابراین نسبت به آن حساس هستم، زیرا کلیسای من مطمئناً مدتها دیدگاههایی دارد که مخالف دموکراسی آمریکایی تلقی میشوند.
محققان می گویند، در واقع، ریشه اصلاحات به اصطلاح بلین در بسیاری از قوانین اساسی ایالتی، ریشه در تعصب ضد کاتولیک دارد، و برای دور نگه داشتن بودجه عمومی از شبکه رو به رشد مدارس فرقه که اغلب در خدمت فقرای کشور هستند، طراحی شده است.
از اورسون علیه هیئت آموزش تا به امروز
در سال 1947، دیوان عالی آنچه را که به عنوان نوعی اصل اساسی شناخته می شود، فرموله کرد که «هیچ مالیاتی با هر مقدار، بزرگ یا کوچک، نمی تواند برای حمایت از فعالیت ها یا مؤسسات مذهبی، یا به نام یا به هر شکلی وضع شود. ممکن است بپذیرد که به تدریس یا ادای دین بپردازد.» پرونده اورسون علیه هیئت آموزش به نوعی تفسیر جفرسون از بند تأسیس را به عنوان "دیوار جدایی" بین کلیسا و دولت تأیید می کند.
با این حال، در یک تصمیم 5 به 4 در سال 2002، دادگاه عالی کشور در پرونده زلمن علیه سیمونز-هریس اعلام کرد که برنامه کوپن اوهایو این اصل را نقض نمی کند، زیرا بودجه مالیاتی برای حمایت از یک مؤسسه مذهبی اختصاص داده نمی شود، بلکه انتخاب آزادانه والدین است - نوعی قانون اساسی
"وقتی در حال انجام برنامه ای مانند [Maine’s] که به مردم کمک می کند و به آنها حق انتخاب شخصی برای استفاده از این کمک را می دهد، دیوان عالی تصریح کرده است که این امر پیوند بین کلیسا و دولت را می شکند و بنابراین برنامه ای مانند این بدون شک بر اساس بند تأسیس قانون اساسی است، حتی اگر مایکل بینداس، وکیل ارشد مؤسسه عدالت و وکیل اصلی پرونده کارسون در دادگاه عالی روز چهارشنبه گفت: این شامل گزینه های مذهبی می شود.
با این حال، در سال 2004، دادگاه عالی حکم داد که بین بودجه دولتی مدارس با «وضعیت» مذهبی و برنامههایی با «استفاده آشکار» مذهبی تفاوت وجود دارد. در پرونده لاک علیه دیوی، دادگاه عالی یک برنامه بورسیه دولتی در واشنگتن را تایید کرد که دانشمندان الهیات را مستثنی می کند. در سال 2017، دادگاه عالی در Trinity Lutheran v. Comer از این تمایز بین استفاده و وضعیت استفاده کرد تا اعلام کند که ایالت میسوری وقتی از اصلاحیه بلین خود برای حذف کلیسا استفاده کرده است، بند اصلاحیه آزاد را نقض کرده است. بازسازی زمین بازی
آقای بینداس همچنین بخشی از تیم حقوقی بود که در حکم دادگاه عالی سال 2020 در پرونده Espinoza علیه مونتانا، وزارت درآمد، از شاکیان دفاع کرد، که در آن دادگاه عالی گفت که ایالت نمی تواند خانواده های مذهبی را از انتخاب های آموزشی که اجازه مکان های خصوصی را می دهد مستثنی کند.
جان رابرتز، رئیس قاضی، درباره اکثریت 5 به 4 دیگر، نوشت: قانون اساسی «تبعیض علیه مدارس مذهبی و خانوادههایی را که فرزندانشان در آنها تحصیل میکنند محکوم میکند». [Montana’s] برنامه بورسیه در اینجا برای قانون اساسی ما نفرت انگیز است و نمی تواند آن را تحمل کند. ... دولت نباید به آموزش خصوصی یارانه بدهد. اما زمانی که یک ایالت تصمیم به این کار بگیرد، نمیتواند برخی از مدارس خصوصی را صرفاً به دلیل مذهبی بودن رد صلاحیت کند.»
با این حال، در مورد کارسون، آقای بینداس به دادگاه خواهد گفت که تمایز بین وضعیت و استفاده از نظر قانون اساسی بیربط است. او گفت: «آنچه در این مورد درباره آن بحث می کنیم این است که اگر بخواهید می توانید آن را تبعیض مبتنی بر استفاده مذهبی بنامید یا می توانید آن را تبعیض بر اساس وضعیت بنامید. اما در نهایت، این تبعیض مبتنی بر مذهب است.
یک دادگاه استیناف فدرال، مدارس فرقه ای در مین را تایید کرده است، و از بسیاری جهات بر تفاوت بین موقعیت مذهبی و استفاده مذهبی تکیه می کند. و ایالت مین ادعا می کند که با امتناع از یارانه برای آموزش مذهبی یک فرقه گرا، بر اجرای آزاد مذهب تأثیر نمی گذارد.
آرون فری، رئیس دادستان مین گفت: «مدارس مذهبی می توانند و می توانند دین خود را توسعه دهند، به استثنای سایرین، هم علیه معلمانی که استخدام می کنند و هم دانش آموزانی که دیدگاه های دینی را که مخالف آنچه در مدارس دولتی تدریس می شود می پذیرند و آموزش می دهند، تبعیض قائل می شوند. در بیانیه ای عمومی در سال جاری گفت. والدین در صورت تمایل آزادند فرزندان خود را به چنین مدارسی بفرستند، اما نه با دلار دولتی.
خانم کارسون میگوید حذف مدارس مسیحی محافظهکار مانند بانگور، که به همان اندازه در زندگی خانوادهاش ضروری است، به کسانی آسیب میزند که میخواهند به همان اندازه در مین آزادانه دین خود را زندگی کنند. آنها «خانوادههایی را میشناسند که واقعاً زمان سختی داشتند یا مجبور بودند بچههایشان را وقتی به دبیرستان میرسند بکشند، زیرا ... نمیتوانستند پرداخت بیشتر را توجیه کنند، وقتی شهر هزینه آن را برای رفتن به مدرسه دیگری پرداخت کرد».
ایالت ها برای چه چیزی باید بپردازند؟
به طور خلاصه، ایالت مین استدلال می کند که جهان بینی مذهبی مدارس مورد بحث شامل سیاست هایی است که دانش آموزان و کارکنان LGBTQ و همچنین در بسیاری موارد از سایر مذاهب را حذف می کند.
جنیفر پیزر، مدیر قانون و سیاست در لامبدا لگال، به مجله تایم گفت: "ما در حال بررسی یک توپ بالقوه مخرب دیگر به دیوار شکاف کلیسا و دولت هستیم." «این ایده اساسی که هیچ یک از ما نباید مجبور به پرداخت هزینه های انجام دین توسط افراد دیگر باشیم، به همین سادگی است، و با این حال می بینیم که در این زمینه های آموزشی این ایده برعکس شده است.
در واقع، تعدادی از محققان حقوقی معتقدند که ممکن است پیامدهای زیادی برای اجازه دادن به بودجه عمومی برای کمک به مدارس فرقه ای وجود داشته باشد، زیرا این موارد همچنان در حال توسعه هستند.
پروفسور هیل از دانشگاه کیس وسترن رزرو گفت: «بازی نهایی ممکن است این باشد که دولت واقعاً مجبور است مدارس دینی خصوصی را تأمین کند، در صورتی که بودجه مدارس دولتی را نیز تأمین کند». «این اصل در این واقعیت نهفته است که مدارس خصوصی باید به اندازه مدارس دولتی از پول دولتی برخوردار شوند.
[ad_2]