تریا کرنک خسته بود. او از پنهان کردن تمایلات جنسی خود، دویدن با دوست پسرهای تقلبی و پنهان کردن رازهای مادرش خسته شده بود. او سه بار در هفته به کلیسا می رفت، اما فکر می کرد که آیا خدا می تواند او را ببیند. پس در 19 سالگی دین را ترک کرد.
سالها بعد، دوستش که اکنون نامزد شده است، او را به عقب برد.
او گفت: «راستش را بخواهید، کام کسی بود که مرا یاد عشق خدا انداخت. او من را از رفتن کاملاً منع کرد. او به من یادآوری کرد که این یک رابطه است، نه یک قانون.
چرا این را نوشتیم
سیاهپوستان LGBTQ در حال یافتن راههایی برای به اشتراک گذاشتن داستانها و معنویت خود هستند و شکاف بین ایمان و هویت را پر میکنند. تلاش برخی از آنها را به کلیسا می برد، جایی که پذیرش در حال افزایش است.
بیرون رفتن در کلیسای سیاه کار آسانی نیست. هیچ یک از هفت فرقه مذهبی که در طول تاریخ کلیسای سیاهان را تشکیل داده اند، به طرز عجیبی تایید کننده نیستند، اما افراد LGBTQ هنوز در این مناطق وجود دارند، اغلب بی سر و صدا. تجربه آنها این تصور دیرینه را به چالش می کشد که جوامع مسیحی و LGBTQ ذاتاً و به طور غیر قابل آشتی متناقض هستند. امروزه، این داستان ریشهدار، تشخیص این افراد را در میان خود برای جماعتهای سیاهپوست - حتی آنهایی که اعضایشان قویاً از برابری LGBT حمایت میکنند، دشوار میکند.
تعداد فزایندهای از سیاهپوستان، مسیحیان عجیب و غریب، با به اشتراک گذاشتن داستانهای خود، در تلاش هستند تا معنویت خود را بشناسند، و همچنین فرصتهای جدیدی برای ساختن جامعه و کاتارسیس فردی ایجاد کنند.
دان آبرام، بنیانگذار پروژه Pride in the Pews مستقر در شیکاگو، سازمانی که به دنبال متحد کردن افراد LGBTQ است، گفت: «به نوعی، نقطه مقابل پایداری، خستگی است. و افراد زیادی هستند که من با آنها صحبت کردهام و احساس آرامش کردهاند، آنها احساس کردهاند که با فرصتی برای به اشتراک گذاشتن داستان خود دوباره احیا شدهاند.»
شکاف در ادراکات
علیرغم گزارشهای رایج «جنگ فرهنگی» که LGBTQ و گروههای مذهبی را در مقابل یکدیگر قرار میدهد، این جوامع اغلب با هم تلاقی میکنند.
"[Queer people] ریچل ام. اشمیتز، استاد دانشگاه ایالتی اوکلاهاما که مقاومت و انعطاف پذیری افراد LGBTQ را مطالعه می کند، گفت: مذهبی هستند. معمولاً تجربه افراد در این همپوشانی نادیده گرفته میشود، زیرا ما فقط توضیح سادهتر و واضحتری میخواهیم.»
صرفاً ثبت تجربیات افراد می تواند قدرتمند باشد. دکتر اشمیتز می گوید: در مطالعات مختلف، شرکت کنندگان "همه می گویند که این تاییدی است برای شنیده شدن، بیان صدای خود و شاید کمک به شخص دیگری در این راه." این مانند نوعی وکالت و بازگشت است».
ویکتوریا کربی یورک، معاون مدیر اجرایی ائتلاف ملی سیاهپوستان برای عدالت، که از ضمایر او و آنها استفاده میکند، گفت: علاوه بر این، تعداد متحدان کلیسایی جماعات LGBTQ بیشتر از آن چیزی است که مردم فکر میکنند.
خانم کربی یورک در دو دهه سازماندهی خود، اغلب با کشیشانی کار کرده است که شخصاً از حقوق LGBTQ حمایت کردهاند، اما از ترس تقسیم گله خود موضعی عمومی اتخاذ نمیکنند. در همین حال، تحقیقات مؤسسه مطالعات دین عمومی نشان میدهد که بخش زیادی از مردم تقریباً در تمام فرقههای اصلی مذهبی از ازدواج همجنسگرایان یا قوانینی حمایت میکنند که از افراد LGBTQ در برابر تبعیض محافظت میکند. در میان پروتستان های سیاه پوست، اکنون 86 درصد از قوانین ضد تبعیض حمایت می کنند که این رقم در سال 2015، 64 درصد بود.
او گفت: «مردم مذهبی که دگرباشان جنسی را تأیید میکنند به اندازه مخالفان ما پر سر و صدا نبودند. «ما روی نیمکتهای کلیسا مینشینیم و اساساً فکر میکنیم که همه اطرافمان همجنسگرا و ترنسفوبیک هستند. و معلوم شد که از هر 10 نفر روی نیمکت 7 نفر با شما درست هستند.
اگر چنین حمایتی از دوران کودکی آقای آبرام در کلیسا وجود داشت، او نمی توانست آن را ببیند.
او که در ساوت ساید شیکاگو بزرگ شد، پیش از موعظه در سن 14 سالگی، صادقانه به عنوان یک شماس کوچک، مدیر و عضو گروه کر در کلیسای باپتیست میسیونری گریتر نیو مونت ایگل خدمت کرد. شیکاگو تریبون.
آقای آبرام احساس تجلیل، دوست داشتن و ترس می کرد. پدیده محلی نگران بود که اگر کشیش متوجه شود که پسرها را بیشتر از دختران دوست دارد، همه چیز را از دست بدهد، بنابراین سال ها این قسمت از خود را مخفی نگه داشت.
تا زمانی که او وارد مدرسه الهیات هاروارد در کمبریج، ماساچوست شد، آقای آبرام هویت کامل خود را به عنوان یک «پسربچه کلیسای عجیب و غریب» خودشناس پذیرفت. در اینجا او همچنین با دانشجوی پاره وقت کارل باندتل ملاقات کرد، که بنیاد بشردوستانه او بعداً پول راه اندازی برای پروژه Pride in the Pews فراهم کرد.
قدرت داستان سرایی
در سالی که از زمان راه اندازی Pride in the Pews می گذرد، آقای آبرام با افراد 22 تا 85 ساله در سراسر کشور مصاحبه کرده است که هر کدام ارتباط منحصر به فردی با کلیسای سیاه داشتند. آقای آبرام که از عشق عمیق هم به انجیل و هم به میراث عدالت اجتماعی کلیسای سیاهپوست هدایت میشود، قصد دارد داستانهای بینشهایی را که میتواند به جماعتها کمک کند تا با اعضای LGBTQ دوستانهتر شوند، کشف کند.
در میان اولین شرکت کنندگان - که عمدتاً از طریق رسانه های اجتماعی و تبلیغات دهان به دهان یافت شد - خانم کرانک بود. نامزد او کامبریانا گیتس; و جاناتان اولسوپ، یک آمریکایی نسل اول که یک Adventist روز هفتم بزرگ شد.
برای آقای اولسوپ، کلیسای سیاه با فرهنگ عبادت منحصر به فردی مرتبط است. آقای اولسوپ که دیگر به طور منظم در کلیسا حاضر نمی شود، گفت: «این قانون ناگفته وجود دارد که به شما اجازه داده می شود در معنویت خود آزاد و با صدای بلند باشید. "وقتی کسی آواز می خواند، می توانید بایستید و به شیوه ای شرکت کنید که من در بسیاری از کلیساهای دیگر نمی بینم."
پس از ترک، او سعی کرد در کلیساهای چند فرهنگی که LGBTQ را ترویج می کنند، شرکت کند. اما هیچ کس به این سبک عبادت نزدیک نشده است و به گفته آقای اولسوپ، آنها قادر به مقابله مستقیم با نژادپرستی نبوده اند. با این حال، تمرکز کلیسای سیاهپوستان بر نژادپرستی، زمانی که با همجنسگرا هراسی اعضای کلیسا مواجه شد، باعث ناامیدی شد.
او گفت: "شما نمی خواهید برای درک من وقت بگذارید، بلکه می خواهید مردم برای درک شما وقت بگذارند." "چه [hypocrisy] برای من خیلی سخت است که عصبانی نشم. و فکر می کنم یک روز، شاید وقتی 30 ساله شدم و کمی در زندگی آرام تر شدم، بتوانم آن خشم را به چیزی سازنده تر تبدیل کنم. اما در حال حاضر، این فقط یک خشم زیاد است."
در طول تعطیلات، Pride in the Pews به هدف اصلی خود یعنی 66 مصاحبه - انتخاب شده برای 66 کتاب کتاب مقدس - بدون هیچ برنامه ای برای توقف دست یافت. این گروه همچنین 50000 دلار از بنیاد گیل برای ادامه کار خود فراهم کرده است، و آقای آبرام امیدوار است که از مقداری از این پول برای همکاری با کمیته تشخیص اخلاق جنسی کلیسای متدیست اسقف آفریقا استفاده کند. که تا حدی وظیفه شنیدن شهادت های LGBTQ را بر عهده دارد. اعضای کلیسا
او گفت که این پروژه واقعاً برای تغییر افکار مردم نیست. "این فقط یک دعوت برای صحبت است. و من فقط معتقدم که اگر آنها بخواهند بشنوند، هیچ راهی وجود ندارد که با داستان های دگرباشان سیاه پوست و افراد ترنس متحول شوند.
این تحول در هر دو جهت عمل می کند. خانم کرانک می گوید مصاحبه او با آقای آبرام او را مجبور کرد که به طور رسمی در برنامه الهیات دانشگاه اموری ثبت نام کند.
خانم کرانک در مورد روند درخواست گفت: «خیلی میترسیدم که «نه» بگیرم، زیرا عادت داشتم به «نه» بگویم که شما هستم.
بسیاری از مدارسی که در ابتدا به خانم کرانک علاقه مند بودند، قراردادهای اجتماعی داشتند که به طور خودکار روابط او را نقض می کرد و چندین رهبر کلیسا از نوشتن توصیه نامه برای برنامه Emory برای او خودداری کردند. او برای پذیرش از رئیس مدرسه راهنمایی خواست و در مورد مبارزه خود با ایجاد روابط کلیسا به عنوان یک زن همجنسگرای آشکار توضیح داد. آنها به دوست صمیمی او که در مقطع لیسانس بود اجازه دادند نامه را بنویسد و کمی بعد خانم کرنک با بورسیه تحصیلی سه ساله پذیرفته شد.
او می گوید این خبر اشک او را درآورد. "این اولین باری بود که در مورد جایی که در این سفر بودم با کسی صادق بودم [of reconciling my LGBTQ and Christian identities]و آنها فقط با آغوش باز از من استقبال کردند."
یک سفر پیچیده
در سن 14 سالگی، درست زمانی که خانم کرانک متوجه جذابیت او به زنان شد، او و مادرش به کلیسای پنطیکاستی آشکارا ضد دگرباشان جنسی در دیترویت رفتند. در 15 سالگی شروع به تفریح کرد. همانطور که سایر نوجوانان برای دریافت هدیه زبان تلاش می کردند، خانم کرانک احساس کرد روح القدس از میان او می گذرد و گفت که می تواند با بهترین آنها "شانانا" کند. در 17 سالگی، او خود را غرق در یک زندگی دوگانه یافت، چندین بار در هفته به کلیسا میرفت و با پسرها در انظار عمومی بیرون میرفت و از طرفی برای دختران پیام میفرستاد.
وقتی او 19 ساله بود، این دنیاها با هم برخورد کردند. در خلال یک اعتکاف سالانه جوانان، کشیش به جمعیت نگاه کرد و اعلام کرد که شخصی در اتاق یک لزبین است و آنها از مرد همجنس گرا التماس می کنند که از آنها بیرون بیاید. خانم کرنک احساس شرم ناگهانی کرد. او فکر کرد این همه است، آنها می دانند.
برای قبولی نماز فرود آمد. وقتی خانم کرنک آرام روی پله ها نشسته بود، جمعیت دست روی او گذاشتند، رقصیدند و فریاد زدند.
او در آن روز روح القدس را احساس نکرد.
این لحظه تأثیر آونگی بر زندگی خانم کرانک داشت، زیرا دانش آموز جوان از یک افراط به دیگری تاب می خورد. اول، او کلیسا را ترک کرد و آنچه را که به عنوان «شکل سمی مردانگی» توصیف کرد، در آغوش گرفت، با چند زن قرار ملاقات گذاشت و همیشه مهمانی میرفت. در عرض یک سال، او غسل تعمید میگرفت، مطالعه کتاب مقدس را رهبری میکرد و سعی میکرد «کار درست را انجام دهد».
پس از فارغ التحصیلی، او با خانم گیتس آشنا شد و این آونگ شروع به تثبیت کرد. زنان درگیر آیات کتاب مقدس و بحث در مورد ایمان شدند، و با افزایش احساسات آنها نسبت به یکدیگر، خانم کرانک مجبور شد هویت مسیحی و LGBTQ خود را با هم تطبیق دهد. در سال 2018، او می خواست کلیسا را ترک کند، اما از طریق دعا و گفتگوهای شدید با خانم گیتس، ماندن را انتخاب کرد.
اکنون آنها در فصل بعدی سفر با هم حرکت می کنند - مانند یک زوج آشکارا عجیب در کلیسای سیاه. هدف آنها از یافتن یک جماعت دوستانه که در آن اجازه خدمت داشته باشند، یک چالش است.
خانم کرانک که از خدمت کردن لذت می برد، گفت: «وقتی تصمیم گرفتم به کلیسا برگردم، هیجان زده بودم که در یک کلیسا باشم و خدمت کنم. «ما به این خطبه گوش خواهیم داد و به این آهنگها گوش خواهیم داد و اجازه میدهیم برای ارتباط شخصیمان با خدا به روح ما ضربه بزند. اما من هنوز فکر می کنم که جامعه در حال حاضر بسیار مهم است و در زندگی ما گم شده است."
هر بار که سنگینی مدرسه، طرد شدن خانواده یا آن نیش آشنای «درد کلیسا» را احساس میکند، به این فکر میکند که اگر کسی شبیه خودش را روی نیمکتها ببیند، چگونه زندگی میتواند متفاوت باشد. خانم کرانک گفت که بسیاری از جوانان LGBTQ نسبت به همسالان خود در معرض خطر بیشتری برای خودکشی هستند.
«به معنای واقعی کلمه افرادی هستند که با این احساس می میرند که خدا آنها را دوست ندارد. و من واقعاً می خواهم آن را تغییر دهم "او گفت." صدای من مهم است. صدای کام مهم است. صدای ما مهم است."
[ad_2]
مقالات مشابه
- پنسیلوانیا کار برای هموار کردن بازگشت از رویدادهای ورزشی
- جاناتان فرانزن در آخرین رمان خود، چهارراه، روابط خانوادگی را آزمایش می کند
- شرکت صادرات و واردات کالاهای مختلف از جمله کاشی و سرامیک و ارائه دهنده خدمات ترانزیت و بارگیری دریایی و ریلی و ترخیص کالا برای کشورهای مختلف از جمله روسیه و کشورهای حوزه cis و سایر نقاط جهان - بازرگانی علی قانعی
- McConaughey نوشتن کتاب بر اساس زندگی-تغییر ماجراهای
- قالیشویی - قالیشویی در اسلامشهر
- بانوی Mu Guiying: یک زن از شجاعت و استقامت
- ولگرد سوغاتی: بدون طرفداران, MLB ناپاک توپ در سمت چپ تنها
- شرکت صادرات و واردات کالاهای مختلف از جمله کاشی و سرامیک و ارائه دهنده خدمات ترانزیت و بارگیری دریایی و ریلی و ترخیص کالا برای کشورهای مختلف از جمله روسیه و کشورهای حوزه cis و سایر نقاط جهان - بازرگانی علی قانعی
- نیویورک کوروناویروس را کورالد. بهانه کالیفرنیا برای افزایش پرونده چیه؟
- تبریک می گویم! اسباب بازی شما دیگر مرتبط نیست