خدا مقدس است. ما باید با برگزاری این باور تعرض مصون و در خور ستایش همواره و تحت هر شرایطی. در غیر این صورت حتی اگر آنچه ما انجام دهید این است که غیر عمدی الهی قصاص خواهد شد و در نهایت به ما نمىرسد و احتمالا حتی خانواده ما. زیر سنتی داستان نشان می دهد این.
نام من لی ژو از Liaocheng استان شاندونگ. من دو پسر متولد شدند و بدون چشم. چندی بعد از آن من رفتم کور. من خیلی پریشان که من سفر به بسیاری از مکان ها دیوانه وار به دنبال کمک کند اما هیچ کس قادر به کمک به من. یک روز من تصمیم به سفر به Shenxiao معبد و درخواست تائو استاد هو برای کمک به.
به عنوان من مربوط به سرنوشت دو پسر من و من های اخیر کوری استاد Ho صحبت به آرامی پرسید: "لی ژو شما تا کنون انجام داده اند چیزی به خصوص اشتباه است؟"
من به عقب گرفته شده توسط او سوال شد و برای کلمات از دست رفته که ناگهان چیزی به ذهن من آمد بود کار من به عنوان یک کارور. من نگاه کرد و گفت: "استاد هو من استفاده می شود به زندگی من با کنده کاری مجسمه بودا; به منظور صرفه جویی در پول من اغلب به معابد به دنبال بودا مجسمه در خرابی; من پس از آن مخفیانه gouge کردن چشمان خود را و آنها را در جدید مجسمه های من کنده کاری."
همانطور که من به پایان رسید صحبت کردن استاد هو به من نگاه کرد و سپس گفت: "Li ژو آنچه اتفاق افتاده است شما این است که عذاب الهی. شما باور نمی کند که بودا مجسمه های مقدس است. شما gouged را به سرقت برده و چشم از بسیاری از مجسمه های انسان الهی بنابراین شما می تواند سود بزرگتر. آنچه شما را به قدری بد بود که عذاب الهی نمی افتد شما به تنهایی."
قلب من غرق که من شنیده ام این کلمات — و من می دانستم که آنها واقعی بودند. من تشکر استاد هو و با دشواری آغاز سفر بازگشت به خانه. هر بار که کارکنان من زمین را لمس کرد اما گام های من سنگین تر شد و با تعمیق پشیمانی و من بد بخت سفر بسیار آهسته بود. اما به عنوان روز گذشت یک درک عمیق تر نیز شروع به شکل گرفتن در من: من یک nonbeliever صدد بیهوده برای کمک در این دنیا من را می دانستند و در پایان من به یک معبد مقدس محل, و آنجا بود که به من کمک کرده بود. من به خانه بازگشت و با درک درستی از آنچه تا به حال اتفاق افتاده من و فرزندان من و همچنین من تا به حال بیدار شده است کمی بیشتر در مورد چگونه به یک فرد بهتر است.
و بنابراین به نظر من نزدیک خانه من حل و فصل به داستان من به دیگران به طوری که آنها نمی خواهد همان اشتباه. من می نشستن در بازارهای یا خارج از معابد و یا هر کجا که مردم جمع شده بودند و از آنها بخواهید برای آمدن و شنیدن چگونه Li ژو و پسران او نابینا شد. و بسیاری از آمد. و بسیاری از گوش. و یک روز کسی که شنیده ام داستان من نوشت و آن را به پایین. و پس از یک روز مردم حتی فراتر از شاندونگ نیز ممکن است آن را بخوانید.
ترجمه شده توسط یوسف وو و ویرایش شده توسط علامت گذاری به عنوان Casilieris
دنبال کنید با ما در توییتر و یا اشتراک به ما ایمیل لیست
چگونه به زندگی می کنند یک زندگی آرام
tinyurlis.gdclck.ruulvis.netshrtco.de
مقالات مشابه
- 25 سال پیش در بالتیمور اسب نر حکومت لامپ کم مصرف
- شرکت صادرات و واردات کالاهای مختلف از جمله کاشی و سرامیک و ارائه دهنده خدمات ترانزیت و بارگیری دریایی و ریلی و ترخیص کالا برای کشورهای مختلف از جمله روسیه و کشورهای حوزه cis و سایر نقاط جهان - بازرگانی علی قانعی
- Storm tears through homestead, cuts power in Tidbinbilla
- شرکت صادرات و واردات کالاهای مختلف از جمله کاشی و سرامیک و ارائه دهنده خدمات ترانزیت و بارگیری دریایی و ریلی و ترخیص کالا برای کشورهای مختلف از جمله روسیه و کشورهای حوزه cis و سایر نقاط جهان - بازرگانی علی قانعی
- United Way of Wyoming Valley announces award recipients
- قیمت انواع قایق بادی
- برنامه های را که نوازنده در شما
- 'هولناک' داده ها تکه تکه کلید آیووا کوروناویروس متریک
- داروهای گیاهی مبانی توضیح داده شده است
- شرکت صادرات و واردات کالاهای مختلف از جمله کاشی و سرامیک و ارائه دهنده خدمات ترانزیت و بارگیری دریایی و ریلی و ترخیص کالا برای کشورهای مختلف از جمله روسیه و کشورهای حوزه cis و سایر نقاط جهان - بازرگانی علی قانعی