سیاه ارواح شانگهای (Shanghai دوستی فروشگاه: فصل 6)

این رمان تجربه های کوچک زندگی جامعه های خارجی در شانگهای در سال 1980 زمانی که خاطرات انقلاب فرهنگی شد و هنوز ه

توسط NEWSSHANS در 6 مرداد 1399

این رمان تجربه های کوچک زندگی جامعه های خارجی در شانگهای در سال 1980 زمانی که خاطرات انقلاب فرهنگی شد و هنوز هم تازه است. این دوره اوج از چین در دولت اجرا دوستی و فروشگاه ها به فروش می رسد که غربی کالا و سوغات به گردشگران و ساکنان خارجی و دیپلمات. امروزه تنها تعداد کمی از این فروشگاه باقی می ماند.

آشنایی

"من خیلی خوشحال هستم که شما آمده ام!" ایرینی گریه زمان من برای اولین بار پذیرفته او را دعوت به بازدید. او بوسه بر هر دو گونه ممکن است به نظر می رسید به دروغ effusive به حال آنها نشده و جفت شده با نور در چشم او و انرژی در دراز.

"او باید خیلی احساس تنهایی می کنم به عنوان یکی از تنها یونانی زبان در شانگهای" من فکر می کردم قبل از اینکه پریشان ایرینی را دوقلو songbirds بونسای گیاهان و پف چشم ماهی قرمز — آخرین حصول به او chinoiserie.

"ایرینی شما بیش از حد. من نمی توانم باور این اتاق زرق و برق دار!" من gasped به خاطر سپردن چگونه من می خواهم وزن برای روز هزینه 30 یوان در یک حرکت نقاشی. اعتماد به نفس است که ایرینی رایگان-هزینه های telegraphed به نحوی ساخته شده من احساس شادتر و بیشتر خوش بینانه است.

"بله این محل خالص عنوان! ایرینی در واقع موفق به ایجاد یک بسیار گزاف جو!" از یک گوشه ای دور بسیار تیره پوست مرد جوان صحبت با لهجه آفریقایی. او خیره شد تا در یک بازی رنگارنگ عامیانه نقاشی چاق و چله چینی نوزادان که ایرینی تا به حال چسب به سقف.

"Heppie من می خواهم به ارائه Oruambo. او تمام راه را از Fudao دانشگاه به دیدار" ایرینی گفت: نورد چشمان او به او معرفی او. "Oruambo این است که Hepzibah از ایالات متحده, اما او به نام Heppie."

من نگاه Oruambo در صورت crisscrossed با scarifications و تحمل آثار morose تنهایی است که تعارفات خود را نمی تواند پنهان کند. صورت خود را نشانه گذاری احتمالا درو خیره سرد از همان چینی که کشیده و باریکش آغوش من چرا جاده بالا است.

"این امر می تواند لذت بردن من برای سفر یک ساعت توسط دوچرخه اگر ایرینی آرزوها به من نگاه کنید" Oruambo گفت. ایرینی flinched به دنبال irked که به او داده بودم از او دور. او می خواهم از او دعوت کرد. برای بقیه از سفر او به ندرت نگاه Oruambo دوباره به عنوان اگر او بودند اما یکی دیگر از دکوراسیون در اتاق خود. به جای او صحبت من در مورد او ناراضی خانواده در یونان او الکلی پدر و مادر یونانی ملوان با آنها او می خواهم او شکسته نامزدی قبل از آمدن به شانگهای.

ایرینی بود در شرایط بد با پدرش او گفت که نوشیدن مقدار زیادی و درمان او abusively. در عین حال او صحبت کرد و او با یک لبخند که اگر برگزاری پدر خود را در طول بازو را به عنوان یک چیز عجیب و غریب چیز غریب پرده برداری کرد برای من تفریح است. به طوری که او دلیلی برای آمدن به اینجا من فکر می کردم. نسبتا اخیر ورود خودم, من در حال حاضر آگاه باشید که چین در سال 1982 بود که احتمالا بدترین محل برای آمدن به پاک کردن غمگین خاطرات. اما ایرینی خوشحال به نظر می رسید به اندازه کافی — و دوستانه کافی حداقل به هر کس به جز Oruambo.

African exchange student in China 1980s

آفریقایی ارز دانشجویی با سنتی آفریقایی لباس در چین در سال 1980. (تصویر: سوزان Ruel)

"Oruambo شما قادر به بحث در pidgin?" من گفتم: تعجب آور او با استفاده از زبان انگلیسی مبتنی بر لهجه محلی من یاد گرفته بودم در حالی که در یک فولبرایت در گامبیا. برخی از نسخه های این lingua franca سخن گفته بود در طول Anglophone غرب آفریقا است. من احساس تعهد به نگاه به Oruambo را چشم قرمز و اذعان خود بشریت. من تعجب اگر او همان تنهایی, ناراضی, افریقایی, دانشجو, من می خواهم خال خال در اولین روز در شانگهای کسی که می خواهم نقش برآب یک زیرسیگاری به طبقه در نوار هتل. (ما خارجی ها به نام محل گودال مار.) من تا به حال بدست یک نگاه بسیار خوبی که در آن مرد.

"آیا شما می دانید فیصل یک سومالی دانشجوی پزشکی در دانشگاه؟" از من خواسته. از طریق نه چندان ظریف سوالات در اطراف شهر من می خواهم پیدا کردن نام از من دوست پسر سابق این نگاه به طور یکسان در شانگهای و کاوش برای اطلاعات بیشتر در مورد او. در حال حاضر من می خواهم جلب اعتماد در ایرینی در مورد له در فیصل که می تواند از هم جدا شده اند در بدو تولد از لوئیس Gichuke یک شیلینگ دانشجوی کارشناسی ارشد در دانشگاه آیووا. ما فروپاشی رانده بود من به شانگهای. و در این مرحله از تنهایی وسواس من نه بالا انداختن نکات علاقه من در فیصل که ممکن است به نحوی به او نشانه ای از ضعف است که من با زنگ اشاره کرد.

"در واقع من باید تعداد بسیار کمی از دوستان آفریقایی و هیچ چینی دوستان در همه" Oruambo پاسخ داد.

"به من گفته شده است که آن را تقریبا غیر ممکن است که دوستان چینی که نیست فقط با استفاده از شما و یا جاسوسی بر شما. و اگر شما یک واقعی, چینی, دوست, شما فقط می توانید او را در مشکل!"

Oruambo راننده سرشونو تکون دادن باخستگی به عنوان اگر این موضوع او می خواهم خسته طولانی در پیش است. آن زایش تنها بودن با بحث های جدید خارجی ، تلفن زنگ زد و ایرینی پاسخ آن را در یک زبان من به سختی قابل درک است. در ضمن Oruambo صحبت در مورد چینی "دوستان". مانند بسیاری از مکالمات میان خارجی ها در شانگهای آن را تا به حال تن یک مجموعه سخنرانی بسیاری از بار قبل به عنوان اگر وجود دارد نه بیشتر افراد به بحث در مورد از وجود سالن رقص رقص گام به رقص است.

"من با یک چینی اختتامیه جشنواره صنعت چاپ در یکی از کلاس های من و من axed او را به تماس با من در خوابگاه. هنگامی که او آمد ما نوشیدن چای و تنیس روی میز بازی. ما را به تماشای یک مسابقه فوتبال در تلویزیون ، روز بعد ذهن شما lingdao شد و در حال حاضر دعوت از من به 'مذاکره' در امور خارجی ، آنها axed من هدف از سفر من با زو Yigong. من گفتم: او دوست من. آنها جواب داد: "اگر شما مراقبت به دوستان چینی ما خواهد شد ارسال یک دور به شما در این هفته.'"

در اینجا Oruambo tittered به عنوان تنها یک آفریقایی می تواند ساخت یک خارش زدنی صدا در گلو را که connoted خنده.

"و به خدا و Nabby یک همکار به نظر می رسد هر جمعه بعد از ظهر به جمع آوری من به بازی بدمینتون و یا فقط به نشستن در اتاق من دست من در موج کوتاه رادیو و یخچال برای دیدن اگر آنها واقعی هستند! خیره به مدت یک ساعت در هر عکس در آلبوم عکس, راه چینی انجام دهد. در نهایت من axed او برای جلوگیری از آمدن به من. اوه آره, این چینی دوستی-o!"

چینی ها را پر حرفی کردن

سکوت حاکم بود به من نگاه دور از سایه در Oruambo را در صورت استعفا داد. من گوش به ایرینی ارائه همدردی او را در آلمان به هر کس زنگ زد. ظاهرا Maoming اپراتور هتل صرف یک ساعت قرار دادن گاردا طریق به 17 اشتباه شماره قبل از تماس به ایرینی را از طریق رفت. در اینجا در شانگهای شکایت بود یک هنر و یک راه زندگی است. مبادله نارضایتی با همکار خارجی ها کمک کرد ما را عاقل. و یا آن را به یک مسیر به جنون ؟ من پشت به Oruambo.

"دو همکلاسی از یمن بودند مورد ضرب و شتم جمعیت از 500 چینی در دانشگاه من در هفته گذشته," او گفت:. من سعی کردم وانمود کردن برخی عدم علاقه در حالی که همچنین پمپاژ او به جزئیات است که من می توانید سعی کنید برای تایید بعد. این صدا مانند مرتب کردن بر اساس از حادثه است که من می توانم گزارش به فلدمن در پکن اخبار اداره است. با توجه به ترتیبات ما ساخته شده من می خواهم قاچاق این اطلاعات را به او را در قالب یک نامه دوستانه, یک مرموز و بدون فاصله نوشته شده مانند روال مکاتبات و امضا شده با مادربزرگم نام ترزا فاهی.

"من در اتاق مطالعه تمام شب اما من شنیده چینی فریاد hei guaiیا" سیاه ارواح!' این چیزی است که آنها می خواهم برای تماس با ما!" Oruambo ادامه داد. "به نظر می رسد آنها اشتباه دو Yemenese برای پسران آفریقایی. آنها فریاد می زدند که دانشجویان خارجی را به خود خوب غذایی است. خود را به ما شیر و گوشت گاو اما چینی ها ممنوع برای خرید این چیزها حتی اگر آنها پول است.

"جنگ شروع شده است در یک اتوبوس به مدرسه من. این Yemenese اذیت یک دختر چینی جمع آوری بلیط اتوبوس. آنها به او یک پنبه سهمیه کوپن به جای اتوبوس, چیت, فقط برای شوخی و ذهن شما. در آن زمان وسیله نقلیه رسیده Fudao دانشگاه کل بار alighted با دو Yemenese. بیشتر چینی با حضور در مدرسه دروازه. دو پسر سعی را روانه دروازه اما چینی ها به دنبال آنها. آنها فریاد زد و برداشت صندلی به ضرب و شتم پسران. مدرسه گارد ایستاده بود به تماشای برای یک ساعت و نیم قبل از او به نام Gonganju."

"Gonganju?"

"پلیس."

"اما چگونه می تواند به یک جمعیت 500 نفر ضرب و شتم دو بچه ها؟" از من خواسته.

"چینی مبارزه است و نه مانند مبارزه در کشورهای دیگر" Oruambo توضیح داد. "آیا شما دیده می شود چینی را پر حرفی کردن در خیابان ؟ در بسیاری از کشورها مردم سعی می کنید برای جدا کردن دو جنگنده. خداوند رحمت! در اینجا آنها خط تا یکی یکی به پا زدن در مرد است که از دست دادن. من به شما بگویم آنچه که ما در حال زندگی در اینجا در شانگهای زندگی است-o!" او به تلخی خندید.

"اما ما باید جدا کردن مردم از دولت!" ایرینی interjected. او تا به حال آویزان کردن گوشی با داشتن دعوت از دوستان نزدیک گاردا (در آلمان) به بیش از آمده به عنوان به زودی به عنوان امکان پذیر است. با وجود جذابیت ایرینی در حال حاضر تحریک شده و یک تعداد دیگر "کارشناسان" به گرمی از چینی ها به طور کلی و دانش آموزان خود را در خاص است. او تا به حال خود را لیست از خرده نارضایتی ،

ایرینی ایستاده بود بی صبرانه منتظر گاردا می رسند و بازی با پوسته تخم مرغ شکسته بود که با رنگ گل ها و پرندگان و نصب شده بر روی پایه های چوبی حک شده. بندگان تا به حال شکست پوسته تخم مرغ و سپس وانمود آنها نشده بود. ایرینی نیز بازگشت به اتاق هتل خود را پس از کلاس های یک روز در بر داشت و یک فایل ناخن و مجله در بستر خود.

African foreign Student in China

آفریقایی دانشجوی خارجی در چین از سال 1980. (تصویر: سوزان Ruel)

هنگامی که او مواجه با "فو وو یوان" (Engl. "پیشخدمت"), آنها گفت, "شما باید مقدار زیادی از دوستان است. یکی از آنها را باید در سمت چپ این در رختخواب خود" و leered در او مانند او بودند ایزابل نقش او لذت می بردند. بنابراین حتی ایرینی به حال خود مشکلات در شانگهای. پس از آن او منع "فو وو یوان" (Engl. "پیشخدمت") دسترسی به اتاق او تعهد به تمیز کردن آن خودش است.

زمانی که ایرینی گفت: اسپرانزا در مورد رنگ پوسته تخم مرغ آنها می خواهم شکسته اسپرانزا گریه "پرندگان و گل! گل ها و پرندگان! که همه این effing مردم نقاشی برای 3000 سال و ما باید از ركوع خود را نابغه خلاق!"

"من رو به رفتن ایرینی" به من گفت. "با تشکر از شما برای قهوه و هلو! من به سختی جان سالم به در من دو روز در این محل قبل از من مترجم به من کمک کرد برای خرید برخی از قهوه فوری و پودر شیر. چه لوکس به نوشیدن چیزی که واقعی است! و من دوست دارم آنچه شما انجام داده ام با اتاق خود را. این یکی از بهترین من دیده ام در اینجا در هتل." سپس من را متوقف کوتاه زمانی که متوجه شدم او نگاه متعجب و شاید حتی جرم من خلوص و صداقت. "این که یک زن دیگر به صحبت کردن. این چیزی است که من دست بیشتر در مورد زندگی در این محله یهودی نشین!" من اضافه شده است.

همانطور که من در ترک ایرینی بطور سرد خواسته Oruambo به ترک بیش از حد. او گفت که او احساس خستگی و نیاز به خواب. من مشکوک که پس از گاردا به زودی ورود ایرینی نمی خواهم داشت به تنهایی در اتاق خود را با Oruambo. شاید او نمیفهمد که او قابل قبول بود در حضور من از او می دانستم که من می خواهم در آفریقا زندگی می کردند و با وسواس سومالی پزشکی, دانش آموز, Faisal. ایرینی ممکن است یک گنجه نژادپرستانه من گمان. او همه اما بت چینی اما به نظر می رسید به نگاه کردن در آفریقای. در هر صورت Oruambo به نظر می رسید صدمه دیده و در حال خواسته به دور مانند یک کودک در مورد به گریه.

یک ساعت بعد من در تهیه پیش نویس یک یادداشت به فلدمن که اتفاق افتاده به ذکر است در حالی که ناآرامی در Fudao دانشگاه. ایرینی تلفن اتاق من. Chuckling conspiratorily او گفت: "با تشکر برای کمک به خلاص شدن از شر او! او در حال تبدیل شدن به یک مزاحم! قول می دهم که شما اجازه دهید من خود را در اتاق پنهان دفعه بعد."

احساس کردم او بود که نامهربان به Oruambo هنوز من او قدردانی دوستی یا حداقل او دوستی است. چند دیگر خارجی ها ساخته شده بسیاری از تلاش برای دریافت در تماس بود و من احساس کمی بهت زده با قوانین نانوشته اجتماعی در شانگهای. من تبدیل شدن به بیشتر از یک انزواطلب از همیشه و نمی تواند کاملا بفهمم چرا.

با لذت من قبول ایرینی را دعوت به همراهی او Garda و یک کارشناس به نام Angelique در یک سفر آخر هفته بعد که قرار می گیرند. طرح ما این بود که برای بازدید از شهر باستانی سوژو دور نیست.

"او انجام می شود شوق'

جوان و سالم من رفته بودم سال یک بار بدون در نظر گرفتن چرت زدن بعد از ظهر به دانش آموزان و استادان را هر روز بعد از ناهار. در حال حاضر پشت در اتاق هتل من هر شب بعد از کلاس من می خواهم چشم های من برای یک لحظه و خودم دست خوش پیشامد میشه ، در بیداری رویا که عود تقریبا روزانه من چشم ذهن را التماس کردن بیمار قهوه ای, کثیف, اسطوخودوس, یا متعفن گل طلا رنگ از کالاهای فروخته شده در همین جاده بالا و نه چندان دور از هتل من. این من تصور بودند که رنگ واقعی از چین متروک روح. من خواب دیدم اغلب در مورد کثیف hunkering شکل را در موقعیت جنین یک نیمه شکل کرم خورده بودن که اجازه خاموش زاری. اما آنچه که من واقعا می دانم که در مورد چین جدای از این بد رویاهای من, دانش آموزان و سوغات به فروش می رسد به خارجی ها در دوستی, فروشگاه ؟

در طول چند روز اول در شانگهای بدون اینکه حتی به طور کامل از آن آگاه است و من می خواهم بی سر و صدا دست پاچه مانند یک غواص پوست قطع از اکسیژن است. من نمی تواند به نظر می رسد برای استراحت و خودم را در خانه. چند ماه گذشت و من هنوز هم احساس به عنوان اگر من فقط می خواهم وارد شده است. داخل هتل بود و تنها جایی من می توانم خودم را در همه راحت است.

من در مقایسه این احساس بیگانگی با نشاط یقین من می خواهم احساس تقریبا در بدو ورود در غرب آفریقا: این جایی است که من به معنای شد. هر چند هفته در گامبیا من احساس به عنوان اگر من در حال سقوط بودند از طریق یک تله درب را به سطح جدیدی از ادراک که خورند من قبل از مفاهیم و افزایش درک من. اما در شانگهای زمان به نظر می رسید را متوقف کرده اند و من کاملا نمی تواند من بلبرینگ.

لو Gichuke من کنیا دوست پسر سابق در آیووا اغلب استفاده می شود به می گویند که "بلوف میزند" یا feigning رفاه و شادی (حداقل در آن ضروری آفریقایی مراسم — پاسخ خود به چین را تثبيت با "چهره."

در شانگهای که من به عقب نگاه کرد و با شرم و خجالت در چگونه آزرده من می خواهم احساس در آن موارد نادر زمانی که احساس کردم تحقیر شده میبیند توسط Gambians. من سرد پذیرش در چین ساخته شده من دلتنگ برای چه گرم رسمی و استقبال آفریقایی بوده است در مقابل.

و هنگامی که به نظر من آنچه نا امنی در زندگی آنها تمام led, احاطه شده توسط کثافت کاری و فقر و با کمی امید برای آینده من دیگر چرا غرب آفریقایی, من می خواهم شناخته شده است (اگر دوستانه) بودند و در نهایت فقط به عنوان اشتباه ، ثروت خود را به طور کامل در دست خدا است.

در گامبیا من می ترسم خودم گاهی سرشار به اشک در مکان های عمومی, ناراحتی برخی از ویژه نامطلوب لرزش از شوک فرهنگی. یک شب من رفتم برای دیدن یک فیلم آمریکایی در بانجول سینما. Back صفحه اصلی داستان یک زن جوان را به لذت بردن از هر لذت جنسی انقلاب ارائه شده بود احتمالا نمی خواهد که ساخته شده است که از حد تصور من است. اما در حال ظهور از آن فیلم در نیمه شب در گامبیا من احساس مختل چشم انداز آن نقاشی شده از آمریکا غرق در فساد و مواد مخدر. آفریقایی علاقمندان به سینما به طور کلی احساسات خود را شناخته شده توسط فریاد دیدگاه در طول این دوره از یک فیلم است. من احساس شرمندگی از تمسخر و تحقیر آنها را نشانه رفته بر روی این شخصیت و زیاده روی.

سپس من شنیده ام خنده های یک پابرهنه دختر بچه ای که ایستاده بود در نزدیکی یک گراز-پا فروشنده التماس برای سکه. او نمی توانست بیش از 10 و در عین حال بدبینانه جهان خسته توجه داشته باشید در او دیوانه خنده سرد من. من به تماشای برای چند دقیقه خنده در رفت و مانند فریاد یک مرده روح. مشابه در چهره خود را در تاریکی دیدم که چشم او کور شد با سفلیس مادرزادی. آنها نگاه مانند پوسته صدف. من از گراز-پا فروشنده چرا او خنده بود.

"او انجام می شود شوق او گفت:" در pidgin بدون یک اشاره از احساسات. دختر کمی خنده به نظر می رسید برای بیان هر نکات دقیق وظریف در بیهودگی هستی. من شروع به گریه و تا به حال به صفحه اصلی گرفته شده در یک تاکسی.

بوسه, ماریا پرتغال

در شانگهای مرگبار مرگ کاذب حل و فصل بر بدن و روح و روان. من به اطراف نگاه در منکوب انبوه که ارزان, یونیفرم, faded blue لباس های ساخته شده من فکر می کنم از بیمارستان لباس. کل شهر به نوعی به نظر می رسید در زمان مانند یک غول فضای باز در بیمارستان روانی. در عین حال هر چقدر piteous داستان من شنیده ام من نمی توانستم گریه. من احساس تقریبا به عنوان بی حس عاطفی به عنوان بقیه جمعیت. تقریبا تمام شده بود ویران روانی چرنوبیل آنها به نام انقلاب فرهنگی.

در بزرگترین شهر بر روی زمین دایره من از دوستان کاهش یافته به یک جناح. و هر زمان که من فکر مشکل من تنهایی یا ترک به طور ناگهانی و رفتن به خانه و یا در ادامه به نگه داشتن به خودم احساس می کردم که تنها مناسب دوره از عمل است.

از طریق دوستی من پیدا کردن صمیمیت من نیاز, مگر اینکه آن را با مردم مانند آهنگ Weirong که انگیزه برای دوست یابی من تقریبا embarrassingly آشکار است. دوستان بالقوه یا می خواست چیزی را از من, بنابراین من هرگز شنیده از آنها و یا آنچه آنها می خواستند همه بیش از حد آشکار بنابراین من افت از آنها را برای جلوگیری از استفاده می شود. حداقل این است که چگونه آن را احساس و سپس. یک رابطه عشق ممکن است راه حل برای این معضل من استدلال. آن را مانند به نظر می رسید تنها راه برای دادن و گرفتن از کسی که واقعا مراقبت.

من نشسته در اتاق هتل من در شب و مواجه بار جدید در زمینه نبود صدای کودکان و انسانی در ارتباط است که گم شده بود از زندگی من از آنجایی که من برای اولین بار می خواهم به سمت چپ خانه پدر و مادرم برای کالج. من فکر فیصل بی وقفه اما اجتناب از مکان های که در آن من ممکن است او را ببیند. من به خاطر لو Gichuke را ظلم و ستم و منسوب به همان hardheartedness به نگاه به طور یکسان.

در این وضعیت من به پیمان در برابر تنهایی با یک کامرونی دانشجوی پزشکی به نام Gérard. من حتی نمی تواند به یاد بیاورید در حال حاضر چگونه ملاقات ما اگر چه ما "مورخ" برای چند هفته من فکر می کنم. اصلی ترین چیزی که من به یاد داشته باشید در مورد Gérard است که زمان گره از عضلات خود را کمی بیرون زده ، شب ما "شکست" من خیره شد که گره و متوجه شدم که باید به آن شده است Gérard (نه Oruambo) که شکست زیرسیگاری به طبقه در اولین بازدید من به گودال مار.

یک روز در محوطه مقامات دست من حرف شهریور, آیووا, شهرستان. پاره آن را باز کردم مرموز تایپ شده توجه داشته باشید از یک ناشناس و غریبه. خود نویسنده در اشاره ما مبهم ارتباط با داوطلب است که او در آبیاری گیاهان من تا زمانی که من بازگشت. خط: "آیا شما می دانید دوست شارون نقل مکان کرد و به یک کاندوم?" بود که احتمالا فقط یک طنز تلاش برای جعل هویت یک سخنران خارجی از زبان انگلیسی. Uneasily من تصمیم گرفتم این نامه آمده است باید از یک مجنون همسایه که شنیده که من رفته بودم به چین است. به نحوی به این فرد باید بدست من آدرس و تصمیم به unnerve من با نوشتن.

زمانی که من ذکر شده در این نامه عجیب و به اسپرانزا او regaled من با حکایات در مورد پست الکترونیکی با صفحات گم شده و یا قطعه از افراد دیگر نامه های مخلوط در. اسپرانزا گفت که یک بار او را مترجم به طور تصادفی ساخته شده با ذکر جزئیات از یکی از پدر و یادداشت ها. وی یادآور شد که پدرش از او خواست به او خرید یک جفت سایز 42 جوراب.

من شنیدم از طریق انگور که ماریا پرتغالی متخصص دریافت کرده بود مبهم تلگرام از خودش امضا شده با تعریف بسته: بوسه, ماریا پرتغال به عنوان او تا به حال هرگز به تصویب رسید. من تصمیم گرفتم که نامه من باید ساخت و یا شاید آن در نظر گرفته شده برای شخص دیگری.

چند روز گذشت و من در زمان دیگری به آن نگاه کنید. با تکان خوردن متوجه شدم که آن را به حال شده است تایپ با من ماشین تحریر یک ماشین است که من می خواهم سپرده به من هم اتاقی قدیمی لیو در grad student مسکن. زرنگ و دانا Shanghainese لیو می دانستم که من مکاتبات بود که باز و خوانده بود و او پارانوئید در مورد افشای هویت خود و یا حتی نام خانوادگی او. من احتمالا باید محتاط تر در مورد این یادداشت کوتاه من پستی به فلدمن و اخبار اداره در پکن با خودم فکر کردم. در حال حاضر من می خواهم او کاهش یافته یک خط توصیف نژادهای مختلف, نزاع و جدال در Fudao دانشگاه. دفعه بعد من بهتر است بیشتر مراقب باشید.

به ادامه...

سیاه ارواح شانگهای ادامه فصل قبلی گزیده ای از شانگهای, دوستی, فروشگاه, یک رمان سوزان Ruel. اگر شما هنوز رتبهدهی نشده است انجام می شود پس لطفا به عنوان خوانده شده:

درباره نویسنده:

Chinaسوزان Ruel "کار کرده است در بین المللی میز از آسوشیتد پرس و یونایتد پرس بین المللی و گزارش العالم از شانگهای, سان فرانسیسکو و واشنگتن است. سابق روزنامه نگاری, استاد, او همکاری نویسنده دو کتاب در رسانه های ایالات متحده تاریخچه. یک محقق فولبرایت در غرب آفریقا او را به عنوان مشاور تحریریه برای سازمان ملل متحد در نیویورک و نیجریه. از سال 2005 او شده است به نوشتن و ویرایش برای بهداشت و درمان غیر سود در نیویورک است."

توجه مهم: Tاو کار ظاهر می شود در اینجا حفاظت شده تحت قوانین کپی رایت و تولید مثل از متن در هر فرم به صورت توزیع آنها ممنوع است. حق تکثیر یا انتقال کار از طریق هر رسانه ای باید امن از طریق صاحب حق.

دنبال کنید با ما در توییتر و یا به اشتراک هفتگی ما ایمیل

چینی Virologist جسارت فرار از هنگ کنگ به ایالات متحده


tinyurlis.gdu.nuclck.ruulvis.netshrtco.de
آخرین مطالب